ای کاش در دیزی ما باز نمی ماند / یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!

هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود

چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟

رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود

گفتند چنینیم و چنانیم دریغا...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود!

ای کاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:9 | نويسنده : Shabgard |